حماسه ارمنی دلاوران ساسون و شاهنامه
حماسه ارمنی دلاوران ساسون و شاهنامه

(قسمت پنجم)

مضامین و بن‌مایه‌های مشترک و مشابه:

۴. اسب مخصوص پهلوان:

پهلوان حماسه غالباً اسبی مخصوص با ویژگی‌های شگفت و متفاوت دارد. شماری از این خصوصیات در روایات حماسی مختلف، مشترک و مشابهند که در اینجا به موارد همانند میان باره نامدار حماسه ارمنی، کرّه کورکیک جلالی با اسب‌های شاهنامه اشاره می‌شود:

۱.۴. دریایی آبی بودن اسب:

در روایات اساطیری، حماسی و افسانه‌های ملل گوناگون اسبانی دیده می‌شوند که یا خود مستقیماً از دریا و رود بیرون آمده‌اند و یا اینکه از گُشنی کردن اسبی که از دریا و چشمه خارج شده با مادیان‌های معمولی زاده شده‌اند و در هر صورت به‌عنوان اسبی دریایی یا کرّه‌ای دریایی‌نژاد، باره‌ای عجیب و غیرطبیعی محسوب می‌شوند که بیشتر در اختیار پهلوان یا پادشاه قرار می‌گیرند‌.
در ترجمه فارسی موجود از حماسه دلاوران ساسون سخنی از دریایی بودن اسب مخصوص یلان ارمنی، کرّه کورکیک جلالی نیست، ولیکن از منابع دیگر دانسته می‌شود که این باره‌ی ویژه هم دریایی‌تبار است و ساناسار او را در ژرفای دریا یا رودی می‌یابد.
در روایات ایرانی کهن‌ترین و نخستین یادکردِ داستانی از اسب دریایی در شاهنامه است که اسبی از چشمه سو بیرون می‌آید و با جفته‌ای یزدگرد بزه‌کار را می‌کشد و دوباره به درون آب چشمه می‌رود و پنهان می‌شود:
ز دریا برآمد یکی اسب خنگ
سُرین گِرد چون گور و کوتاه لِنگ

... چُن او کشته شد اسب آبی چو گرد
بیامد بدان چشمه لاژورد

به آب اندرون شد تنش ناپدید
کس اندر جهان این شگفتی ندید...
س
 
عهد عتیق؛ جلد دوم کتاب‌های تاریخ(بر اساس کتاب مقدس اورشلیم)، ترجمهٔ پیروز سیار، نشر هرمس و نی، چاپ اول۱۳۹۷، ۱۳۶۸صفحه، ۱۴۶۰۰۰ تومان
دین
هرمس نی
س
 
انتشارات طهوری

کتابشناسی مطالعات مانوی
س
 
 
اسمش حسن بود، پسر علی، پدر قاسم. اهل روستای پاژ توس بود و به خاطر باغ‌های پدری به فردوسی معروف شد. بجز شاهنامه اثر دیگری از او نمی‌شناسیم. بقیه آثاری که به ا و نسبت داده‌اند (مثل مثنوی یوسف و زلیخا») از او نیست. از همسرش در مقدمه داستان بیژن و منیژه یاد کرده و در بخش پادشاهی خسروپرویز، از مرگ پسرش در ۳۷سالگی نالیده. وقتی که درگذشت، فقط یک دختر از او مانده بود و کتابش.
 شاهنامه زمانی سروده شد که چهار قرن از بعثت پیامبر اسلام(ص) گذشته بود و خلفای اموی و عباسی، تعالیم او را واژگونه کرده بودند. از برادری و مساوات اسلامی دیگر نشانی نمانده بود و عرب خود را سرور عجم می‌دانست. همه حرکت‌های استقلال‌طلبانه ایرانیان سرکوب‌ شده و ابومسلم خراسانی هم مدت‌ها پیش به قتل رسیده بود. دولت فرهنگ‌پرور سامانی رو به افول گذاشته و ایران درگیر هرج و مرج امیران کوچکی بود که همه هم از جانب خلیفه تایید می‌شدند. در چنین اوضاعی فردوسی یک روش جدید را برای مقابله با خلیفه عربی و دست‌نشاندگانش امتحان کرد.
سرودن شاهنامه، یک جور ادای دین به رفیق و رفاقت هم هست. حدود هزار بیت از شاهنامه را که مربوط به پادشاهی گشتاسپ و ظهور دین زرتشت است، دوستِ فردوسی، محمد بن احمد توسی معروف به دقیقی سروده. اول قرار بود او شاهنامه را تبدیل به شعر کند، اما این دوست در جوانی کشته شد و فردوسی باقی عمر را برای تمام کردن کار این دوست صرف کرد.
بخش عمده شاهنامه، داستان جنگ و جنگیدن است، یعنی عینی‌ترین صورت تلاش بشر. در شاهنامه، جز در زمان ضحاک که شیطان شانه‌هایش را می‌بوسد و از جای بوسه شیطان، مارها سر برمی‌آورند، دیگر خبری از موجودات ماورایی نیست. همه جا خود انسان‌ها هستند با خوبی‌ها و بدی‌هایشان. فقط دیو»ها هستند که در چند مورد با رستم پهلوان می‌جنگند. اما همین موجود غیرطبیعی را هم فردوسی می‌گوید که تو مر دیو را مردم بد شناس کسی کو ندارد ز یزدان سپاس تا داستان را باز هم زمینی‌تر کند.
شاهنامه، بر خلاف اسمش، خیلی هم کتابِ شاهان نیست. شخصیت مورد علاقه خود فردوسی، رستم است که هرگز شاهی نمی‌کند و محبوترین شخصیت کل کتاب هم سیاوش است که به شاهی نمی‌رسد. اعتراض‌های مردمی به شاهان، تقریبا همگی بجا و درست هستند و آن دسته از شاهان شاهنامه که در خارج از محیط دربار بزرگ شده‌اند (فریدون، کیقباد، کیخسرو، سهراب) شاهانی عادل و بادرایت هستند. در عوض کسانی که شاهی از پدر به آن‌ها به ارث رسیده (نوذر، کیکاووس و گشتاسب) بی‌عرضه و کم‌خرد هستند.
شاهنامه دو ویرایش دارد. فردوسی در چهل سالگی و در حدود ۳۷۰ قمری، نظم شاهنامه را شروع می‌کند و چهارده سال بعد (۳۸۴ ق) اولین ویرایش کتاب را به پایان می‌رساند. ویرایش دوم را سال ۴۰۰ قمری تمام کرد، در ۷ جلد و ۶۰هزار بیت. اینکه شاعر گفته بسی رنج بردم در این سال سی درباره همین ویرایش دوم است. از روی این تاریخها می‌بینیم که وقتی محمود به سلطنت رسید (۳۸۹ ق) کار فردوسی تمام شده بود و سرودن شاهنامه ربطی به این شاه ندارد.
فردوسی بعد از پایان کارش به فکر افتاد کتابش را به نام محمود غزنوی کند. این‌طوری می‌شد از امکانات دربار برای نسخه‌برداری و تکثیر کتاب استفاده کرد. اما شاهنامه مورد پسند شاه محمود قرار نگیرد. هم به این خاطر که شاهنامه به اقوام مهاجم شمالی که اجداد محمود بودند نگاه مثبتی ندارد. هم به خاطر رقابت‌های درباری. فردوسی مورد حمایتِ خواجه حسن میکال (همان حسنک وزیر معروف) بود و سیاستمداران رقیب او، به فردوسی هم حمله می‌کردند و بدش را می‌گفتند. آخر سر، محمود دستور داد که برای هر بیت، یک درهم (سکۀ نقره) به فردوسی بدهند، در حالی‌که برای هر بیت خوب یک دینار (سکه نقره) می‌داد. وقتی فردوسی از این بی‌احترامی آزرده شد و هجونامه را سرود، وضع بدتر هم شد.
در آخرین جنگِ شاهنامه سردار ایران، کسی است به اسم رستم فرخزاد. او در نامه‌ای که به برادرش می‌نویسد پیشگویی می‌کند که چهارصد سال بعد (یعنی زمان خود فردوسی) ایران سرنوشت بدی پیدا خواهد کرد و کسانی بر ایران مسلط می‌شوند که زیان کسان از پی سود خویش بجویند و دین اندر آرند پیش». این حرف که در واقع موضع‌گیری خود فردوسی در مورد زمانه‌اش بود، برای فردوسی گران تمام شد. تا حدی که پایان عمرش را در حال فرار از محمود غزنوی گذراند. اما شاهنامه برای ایرانیان، کتاب بسیار مهم و مبارکی از آب درآمد؛ زبانشان را زنده کرد و هویت‌شان را یادآوری. شاهنامه آخرِ آخرش خوش بود...
س
 
اَرمَیتی(اسپندارمد)،اخلاص

ایزدان ایرانی

اسپندارمد دختر اهوره مزداست و در طرف چپ او می نشیند.چون زمین زیر نظر اوست،می گویند که به چهارپایان چراگاه می بخشد،اما خصوصیات راستین او از نامش برمی آید که"بجا اندیشی"یا"اخلاص"معنی می دهد.وی مظهر فرمانبرداری مومنانه،هماهنگی مذهبی و پرستش است.در مورد او می گویند که در برابر زردشت ظاهر شد،و این نمادی مناسب است برای نشان دادن فرمانبرداری صادقانه ی پیامبر نسبت به پیام خود و احساس مخلصانه ی او. اسپندارمد وقتی که دزدان و مردان بد و زنان بی ملاحظه آزادانه روی زمین راه می روند آزرده می شود،اما زمانی که پارسایان به کشت و کار و پرورش چهارپایان می پردازند یا هنگامی که فرزند پارسایی زاده می شود،شادمان می گردد.هماوردان اصلی او تَرومَیتی (گستاخی)و پَریمَیتی(کج اندیشی)اند...
س
 
 
چَمروش

ایزدان ایرانی

"چَمروش پرنده ای اسطوره ای است که وظیفه میهن پرستانه او برچیدن غیر ایرانیان است"

چَمروش در بندهش مرغی غول آسا است که انیرانی را که سودای گزند به ایران را دارند نابود می کند. بدین روایت چَمروش مرغی است که چونان دیگر مرغان میان آسمان و زمین پرواز و کاری بزرگ کند.در این روایت بسیاری از مردم انیرانی هر سه سال بر سر البرز برای رفتن به سرزمین های ایرانی گرد آیند، برای زیان رساندن، کندن و نابود کردن جهان تا بُرز ایزد از دریای ژرفِ ارنگ برآید و چَمروش مرغ را برایستاند بر بالستِ همه آن کوهِ بلند، تا برچیند آن همه مردم سرزمین انیران را بدان‌گونه که مرغ دانه را...
س
 
تاريخ ايران باستان و روم، تئوفيلاكت سيموكاتا، ترجمهٔ محمود فاضلی، نشر کتاب سده، چاپ اول۱۳۹۷، كتاب سده، ۴۱۲ صفحه، ۵۹۰۰۰ تومان
س
 
"توتم و تابو در شاهنامه با نگاهی به یادگار زریران و کارنامه اردشیر بابکان"

فاطمه توسل‌پناهی

تهران: نشر ثالث
تعداد صفحات ۴۴۸
تاریخ نشر: ۱۳۹۱

نوشتار حاضر، با موضوع گردآوری و دسته‌بندی نمونه‌های اساطیری، از متون کهن فارسی باستان و شاهنامه، با محوریت توتم و تابو و اندیشه توتمیسم تدوین شده است. این کتاب، کوششی است جهت یافتن موارد توتم، تابو و نمادهای آیینی در متون کهن ادبی پیش از اسلام و ادب حماسی.
در این تحقیق قصد نویسنده بر آن بوده تا تمام موارد اساطیری با توجه به مفهوم توتم و تابو بررسی شود. نخستین گام برای تحقیق و بررسی دربارۀ موضوع کتاب، تبیین مفهوم توتم و تابو بوده است و برای این منظور آثار پژوهشگرانی چون فروید (توتم و تابو)، لوی استروس (توتمیسم)، فریزر (شاخه زرین) و دکتر آزادگان (ادیان ابتدایی تحقیق در توتمیسم) بهره گرفته است؛ سپس با الهام از تفکرات دکتر بهار به جستجوی نمونه‌هایی در متون کهن ادبی و دینی ایرانی چون بندهشن، اوستا، دینکرد و مینوی پرداخته است.
این کتاب دربردارندۀ چهار فصل جداگانه است:
در فصل اول آن ابتدا به تعریف مبانی و اصول توتمیسم پرداخته می‌شود که تعریف لغوی و اصطلاحی توتم، انواع توتمیسم، پراکندگی آن در نقاط گوناگون جهان، ارائۀ نظریه‌های گوناگون در این باب از دانشمندان مختلف، توضیح آنیمیسم، فیتیشیسم، تناسخ، جادوکاری، برون‌همسری و ارتباط این مقولات با توتمیسم را دربرمی‌گیرد.
در فصل دوم به تعریف تابو و نمونه‌های تابویی اختصاص دارد؛ یکی از موارد مهم تابویی که فروید در بیماران مبتلا به بیماری وسواس نیز یافته و بخشی از کتابش را به مقایسۀ این دو گروه اختصاص داده است، ترس انسان اولیه و یک بیماری وسواسی از بر زبان‌آوردن نام خویش در رودررویی با بیگانگان است که این مورد را در شاهنامه نیز می‌توان یافت که در متن این کتاب به توضیح و آوردن نمونه‌هایی در این باب پرداخته شده است.
فصل سوم به توضیح آیین‌ها اختصاص دارد؛ آیین‌هایی که بر پایۀ تفکر توتمیسمی بنیان نهاده شده‌اند. گویی انسان اولیه با جمع‌بندی تفکرات و ایدئولوژی خود به این تفکرات دست یافته است و آیین‌ها ریشه در نگرش او به طبیعت دارند. ناگفته پیداست که نمادهای ایجادشدۀ درون آیین‌ها نیز بخشی از همین مجموعه به شمار می‌روند. این نمادها که خود برخاسته از موارد توتمی و تابویی‌اند؛ همچون بر دست گرفتن بَرسَم، انجام عمل قربانی، برپایی جشن‌ها و اعیاد، وقوع جنگ‌ها، روابط اجتماعی و همه و همه تحت تأثیر نگرششان به محیط است.
در فصل چهارم این کتاب به توضیحی موجز دربارۀ نمادگرایی پرداخته شده است؛ برخی کلمات رمزگونه و نمادین در متون ادبی، همچون ظرفی برای بیان احساسات درونی است. شاعران گاه از حسی سخن می‌گویند که همان معانی اساطیری را تمام و کمال دربردارد؛ ولی در گونه و هیئت متفاوتی ظهور می‌یابد. همچنین نمادگرایی حیوانی و مکان نیز از جمله مقولاتی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است
 
 
زمان برگزاری جشن خردادگان روز خرداد ( ششمین روز ماه ) از ماه خرداد ( سومین ماه سال ) است.
فرخندگی هم نامی روز و ماه به نام امشاسپند خرداد و بزرگداشت جایگاه آن در اندیشه ایرانیان.
 خرداد در اوستا هـَئوروَتات و در پهلوی خُردات یا هُردات به معنی رسایی و کمال است که در گات ها یکی از فروزه های اهورا مزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورا مزدا است. خرداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آب ها در این جهان خویشکاری اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری می کند از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد می شود. در گات ها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد می شود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آب ها و گیاهان اند که به یاری مردمان می آیند و تشنگی و گرسنگی را شکست می دهند. در یسنا، هات ، آمده است که اهورامزدا رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.
چهارمین یشت از یشت های بیست و یک گانه اوستا، ویژه ستایش و نیایش امشاسپند بانو خرداد است که در آن یشت از زبان اهورا مزدا یادآور می شود که ... یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خرداد را برای مردمان اشون بیافریدم... و سپس تاکید می شود هر آن کس که خرداد را بستاید همانند آن است که همه امشاسپندان را ستایش کرده است.
در بندهش نیز درباره خرداد آمده است ... ششم از مینویان، خرداد است؛ او از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت.. ، ... خرداد سرور سال ها و ماه ها و روزهاست یعنی که او سرور همه است. او را به گیتی، آب خویش است. چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست...»
گل ویژه جشن خردادگان در کتاب بندهش از گل سوسن به عنوان گل ویژه امشاسپند بانو خُرداد نام برده شده است: ... این را نیز گوید که هرگلی از آنِ امشاسپندی است؛ و باشد که گوید: ... سوسن خرداد را، .. که بر این بنیان بهترین نماد برای جشن خردادگان گل سوسن است. معروف ترین نمونه های گل سوسن نزد ایرانیان سوسن سپید یا سوسن آزاد است که به نام سوسن ده زبان یا سوسن گل دراز نیز شناخته می شود، همچنین یکی دیگر از گونه های نادر گل سوسن که بومی برخی مناطق شمالی ایران است ، سوسن چلچراغ ( ) نام گرفته است. در متن پهلوی خسرو قبادان و ریدکی بوی گل سوسن سپید، چون بوی دوستی توصیف شده است.
یکی از مهم ترین آیین های روز خرداد که در جشن خرادگان پررنگ تر می شود، رفتن به سرچشمه ها یا کنار دریاها و رودها، تن شویی در آب و خواندن نیایش های ویژه این روز همراه با شادی و سرور در کنار خانواده و دوستان بوده است.
نمونه ای از سنت های رایج در این روز را می توان از سروده دستور داراب پالن موبد بزرگ پارسی در منظومه فرضیات نامه برداشت نمود که از آیین های ویژه خرداد روز به تن شویی و کندن چاه و نو کردن کاریز اشاره می کند و در همین مورد در متن پهلوی اندرز انوشه روان آذرپاد مهر اسپندان یاد آوری شده که در خرداد روز جوی کن».
بر این پایه، در این روز توجه ای ویژه می شده به نگهداری و نوسازی جای هایی که آب از آن ها سرچشمه می گیرد و در آنجا جاری می شود چون چشمه ها ، چاه ها ، جوی ها ، کاریز ها و رود ها که با آب زندگی بخش خود، ادامه زندگی را در این کره خاکی برای زیستمندان امکان پذیر می کنند...
س
 
 
هَوروَتات(خرداد)و اَمِرِتات،(مرداد)کمال و بیمرگی
این دو موجود مادینه همیشه در متون با هم ذکر می شوند.خرداد که به معنی تمامیت،کلیت،و پُری است(غالبا کمال معنی می شود)،مظهری است از مفهوم نجات برای افراد بشر. مرداد(تحت اللفظی به معنی بیمرگی)تجلی دیگر رستگاری و جاودانگی است.این دو امشاسپند با آب و گیاه ارتباط دارند و هدایای آنان ثروت و رمه ی چهارپایان است،به گونه ای که این دو نماینده ی آرمان های نیرومندی، سرچشمه ی زندگی و رویش هستند. هماوردان خاص آنان"گرسنگی"و "تشنگی"اند. ..
س
 
سلسله جلسات" خوانش و شرح شاهنامه" علیرضا رجبعلیزاده کاشانی سه شنبه ها و جمعه ها ویژه ماه مبارک رمضان از ساعت مجموعه ساربوک کاشان
اَشَه (اردیبهشت)
راستی

اردیبهشت که زیباترین امشاسپندان است، نه تنها در برابر ناراستی قرار می‌گیرد، بلکه نماینده‌ی قانون ایزدی و نظم اخلاقی در جهان نیز هست. شخص مومن اَشَوَن یعنی "پیرو اَشَه" نامیده می‌شود. آنانی که اَشَه را نمی شناسند، از بهشت محروم اند، زیرا آنان بیرون از کل نظم خدا هستند. پارسایان نیایش می‌کنند تا بتوانند این فرمانروای بهشتی را ببینند و راهش را دنبال کنند و در بهشت پر از شادی او به سر برند. اشه نظم را در روی زمین نگاه می دارد،زیرا بیماری و مرگ و دیوان و جادوگران و آفریدگان شریر یعنی همه ی آنانی را که با نظم جهانی که خواست خداست به مخالفت برمی خیزند، سرکوب می کند.‌ اشه حتم نظم را در دوزخ نگاه می‌دارد و مراقبت می کند که دیوان بدکاران را بیش از آنچه سزاوار آنند تنبیه نکنند. هماورد اصلی او ایندرَه (اندر) است، که (روح ارتداد) در انسان است، زیرا ارتداد چیزی است که انسان را از قانون و نظم خدا دور می سازد. ...
س
 
 
سرَوشَه (سروش)
فرمانبرداری

سروش به معنی اطاعت یا انضباط، یکی از چهره‌های محبوب دین زرتشتی است. این ایزد در همه‌ی آیین‌های دینی حضور دارد، زیرا او در نیایش‌ها و سرودهای مردمان جای دارد و خدایی است که نیایش‌ها را به بهشت منتقل می‌کند.
سروش را در سرودش به عنوان "سروَر مناسک دینی" به یاری می‌خوانند و از آنجا که مناسک زرتشتی نیروی مؤثری است که بدی را نابود می کند، از این رو، سروش نیز چون جنگجوی مسلح و بهترین درهم کوبنده‌ی "دروغ" توصیف شده است. با تبر جنگی‌اش کاسه‌ی سر دیوان را خرد می‌کند و به اهریمن ضربت می زند، اما او بیش از همه مخالف اَیشمَه (خشم) است. "فرمانبرداری" که تجسم کلام مقدس است، نیرویی است که در نبرد همیشگی علیه نیروهای مخرب شر پیروزی به همراه می‌آورد. خصوصیت انتزاعی این شخصیت روشن است، اما از تصویرپردازی اساطیری نیز عاری نیست. مثلا سروش جهان را در شب هنگامی که دیوان این سو و آن سو پرسه می‌زنند پاسداری می‌کنند. او نخستین کسی بود که گاهان را بر خواند و برسُم یعنی شاخه‌های مقدسی را که در مناسک به کار می‌رود، گسترد و دعاها را تقدیم اهوره مزدا کرد. خانه‌ی هزار ستونیِ او در بالاترین قله‌ی کوه البرز "هَرَیتی" است. این خانه از درون،خود به خود روشن است و از بیرون، از ستارگان نور می گیرد. از آنجا چهار اسب سفید زیبا با پاهای تندرو او را در گردونه‌اش به پیش می رانند. سروش کسی است که روان را پس از مرگ خوشامد می‌گوید و از آن مراقبت می کند. همراه با مهر و رَشن بر داوریِ روان ریاست دارد...
س
 
 
سرَوشَه (سروش)
فرمانبرداری

سروش به معنی اطاعت یا انضباط، یکی از چهره‌های محبوب دین زرتشتی است. این ایزد در همه‌ی آیین‌های دینی حضور دارد، زیرا او در نیایش‌ها و سرودهای مردمان جای دارد و خدایی است که نیایش‌ها را به بهشت منتقل می‌کند.
سروش را در سرودش به عنوان "سروَر مناسک دینی" به یاری می‌خوانند و از آنجا که مناسک زرتشتی نیروی مؤثری است که بدی را نابود می کند، از این رو، سروش نیز چون جنگجوی مسلح و بهترین درهم کوبنده‌ی "دروغ" توصیف شده است. با تبر جنگی‌اش کاسه‌ی سر دیوان را خرد می‌کند و به اهریمن ضربت می زند، اما او بیش از همه مخالف اَیشمَه (خشم) است. "فرمانبرداری" که تجسم کلام مقدس است، نیرویی است که در نبرد همیشگی علیه نیروهای مخرب شر پیروزی به همراه می‌آورد. خصوصیت انتزاعی این شخصیت روشن است، اما از تصویرپردازی اساطیری نیز عاری نیست. مثلا سروش جهان را در شب هنگامی که دیوان این سو و آن سو پرسه می‌زنند پاسداری می‌کنند. او نخستین کسی بود که گاهان را بر خواند و برسُم یعنی شاخه‌های مقدسی را که در مناسک به کار می‌رود، گسترد و دعاها را تقدیم اهوره مزدا کرد. خانه‌ی هزار ستونیِ او در بالاترین قله‌ی کوه البرز "هَرَیتی" است. این خانه از درون،خود به خود روشن است و از بیرون، از ستارگان نور می گیرد. از آنجا چهار اسب سفید زیبا با پاهای تندرو او را در گردونه‌اش به پیش می رانند. سروش کسی است که روان را پس از مرگ خوشامد می‌گوید و از آن مراقبت می کند. همراه با مهر و رَشن بر داوریِ روان ریاست دارد...
س
 
 
اَرمَیتی (اسپندارمد)
اخلاص

اسپندارمد دختر اهوره مزداست و در طرف چپ او می نشیند. چون زمین زیر نظر اوست، می‌گویند که به چهارپایان چراگاه می‌بخشد، اما خصوصیات راستین او از نامش برمی‌آید که "بجا اندیشی" یا "اخلاص" معنی می‌دهد. وی مظهر فرمانبرداری مومنانه، هماهنگی مذهبی و پرستش است. در مورد او می‌گویند که در برابر زردشت ظاهر شد، و این نمادی مناسب است برای نشان دادن فرمانبرداری صادقانه‌ی پیامبر نسبت به پیام خود و احساس مخلصانه‌ی او. اسپندارمذ وقتی که دزدان و مردان بد و زنان بی ملاحظه آزادانه روی زمین راه می‌روند آزرده می‌شود، اما زمانی که پارسایان به کشت و کار و پرورش چهارپایان می‌پردازند یا هنگامی که فرزند پارسایی زاده می‌شود، شادمان می‌گردد. هماوردان اصلی او تَرومَیتی (گستاخی) و پَریمَیتی (کج اندیشی)اند...
س
 
 
خشَثرَه وَیریَه (شهریور)
شهریاری مطلوب

از جهات بسیاری شهریور انتزاعی ترین امشاسپندان است. او مظهر توانایی، شکوه، سیطره و قدرت خداست. در جهان مینویی او نماینده‌ی فرمانروایی بهشتی است و در زمین نماینده‌ی آن سلطنتی است که با کمک کردن به فقرا و ضعفا و با چیرگی بر همه‌ی بدی‌ها، اراده‌ی خدا را در آن مستقر می کند. به دلیل پشتیبانیش از فلزات، وی با جاری شدن فلز گداخته‌ای که در پایان جهان همه‌ی مردمان را به آزمایش خواهد کشید، ارتباط دارد. از این رو، گفته میشود که خدا از طریق او پاداش و مکافات اخروی را تعیین می کند .هماورد او سَوروَه است که سژدیو "حکومت بد" و هرج و مرج و مستی است...
س
 
 
وُهُومَنَه(بهمن)
اندیشه‌ی نیک

بهمن، نخستین زاده‌ی خدا، در طرف راست اهوره مزدا می‌نشیند و تقریبا نقش مشاور را دارد. اگرچه او پشتیبان حیوانات سودمند در جهان است،با نیز سر و کار دارد.بهمن بود که آشکارا در برابر زرتشت نمایان شد و اوست که گزارشی روزانه از اندیشه و گفتار و کردار مردمان تهیه می کند. پس از مرگ، بهمن روان پارسایان را خوشامد می‌گوید و آنان را به بالاترین قسمت بهشت رهنمون می شود. در پس این تصویر پردازی باز هم این اعتقاد وجود دارد که "اندیشه‌ی خوب" (بهمن) مظهر خِرد خداست که در وجود انسان فعال است و انسان را به سوی خدا رهبری می کند؛زیرا از طریق "اندیشه‌ی نیک" است که به شناخت "دینِ بهی" می‌توان رسید. دیوانی که بهمن با آنان مخالف است، عبارتند از "اَیشمَه" (خشم) و آز (غلط اندیشی) و بالاتر از همه، اَکَه مَنَه (اَکُومَن: اندیشه‌ی بد یا بی نظمی)...
س
سلسله جلسات" خوانش و شرح شاهنامه" علیرضا رجبعلیزاده کاشانی ویزه ماه مبارک رمضان سه شنبه ها و جمعه ها از ساعت مجموعه ساربوک کاشان
 
ن
نوخسروانی ها
 
زنده با شعله ی آهی که نمی میرد
در شبم کهنه چراغی ست که بَر کردم؛
با تو ای نوشُده مَه! با تو سحر کردم...

علیرضا رجبعلیزاده کاشانی نوخسروانی ها
 
 
زینتِ باغ، ماهِ خرداد است
گر به باده گرایی، از داد است
 مسعود سعد» خرداد در اوستایی هَیوروَتات و در پهلوی هُردات یا خُردات و در پارسی خورداد یا خرداد گفته شده است.
 هَیوروَتات آمیخته از دو پار است. نخست، هَیوروَ که زاب (صفت) است به چَم (معنی) رسا (کامل). دوم، تات که پسوندِ نام‌ساز است و آن را در امرداد نیز داریم. روی‌هم، هَیوروَتات به چَم (معنی) رسایی (کمال) است چرا که خرداد»، هنگامِ رسایی (کمال) زمین است.
نیز خرداد»، نامِ فرشتۀ نگهبانِ آب‌ها و نمایندۂ رسایی (کمال) اهورامزدا است. خداوندگارِ سخنِ پارسی، فردوسی، نوشته است:

چو زرتشت از آن جای بَرگاشت روی
همان‌گاه خرداد شد پیش اوی

به زرتشت گفتا که ای پاک‌جان
سپردم به تو آب‌های روان...
س
 
 
فرّ یا فرّه، این نیروی آسمانی را که در وجود هر انسانی و هر موجود خوب و زیبا و سودمندی به ودیعه گذاشته شده است از چند جانب می توان بررسی کرد:
یک واژه فرّه از دیدگاه زبانشناسی تاریخی .
دو مفاهیم و بار معنایی این واژه.
سه انواع فرّه.
چهار چهره های مادی و معنوی فرّه.
پنج نقش های فرّه در بازیافته های باستان شناسی.
شش اسطوره های دلنشینی که قهرمان اصلی آن ها فرّه است.
فرّه را برخی از دانشمندان بازمانده ای از واژگان مادی می دانند، اما در این مورد تردید نیز وجود دارد. در فارسی باستان باید فَرنَه می بود. در سنگ نوشته های هخامنشی سخن از فرّه به میان نیامده است، ولی این واژه در ترکیب نام های خاص آن دوران به کار رفته است مانند آرتَفَرنَه ((دارنده فرّه راستی)) و وی(ن)دَفَرنَه ((دریافت کننده فرّه)). در اوستا به صورت خْوَرِنَه و در پهلوی که غالبا به صورت هزوارش می آید فرّ یا خْوَرَّه است. در متن های مانوی به فارسی میانه و پارتی آن را به صورت فرّه و در سغدی فَرن و در فارسی به صورت های فرّ، فرّه، خوره، خره داریم. هم چنین این واژه در نام های خاص فارسی میانه و پارتی و سغدی و غیره به کار رفته است...
س
 
 
فرّه یکی از ادراکات ذهنی بسیار معروف فرهنگ ایرانی است که مشخص کردن مفهوم دقیق آن بسیار مشکل است. فرّ در فارسی امروز معنی شکوه و شوکت و مفاهیمی مترادف این معانی دارد. در شاهنامه فردوسی مترادف اورند (=شکوه) و ورج (=شان و شوکت) آمده است.

من از بهر این فرّ و اورند تو
بجویم همی رای و پیوند تو
فردوسی

کجا رزمش بود، پیروزگر باد
کجا بزمش بود، با جاه و فر باد
فخرالدین اسعد گرگانی

گرفت از ماه فروردین جهان فر
چو فردوس برین شد هفت کشور
عنصری

ز مهرش جهان بود ورج و فر
ز خشمش بجوشد بتن در جگر ...
نه تنها شه و خسرو کشور است
که شاه است و با ورج پیغمبر است
فردوسی

در زامیاد یشت از فرّ به عنوان فروغی نیرومند، آفریده اهورامزدا که والاتر از همه آفریدگان است یاد شده است (
نام:*
ایمیل:


جستجو در سایت
استارت آپ ها

ایده ها برای استارت آپ موجب رونق کسب و کارهای اینترنتی

آینده / استارت آپ

استارت‌آپ‌ها ادبیات بازار سرمایه را بلدند؟

استارت آپ

صدور تاییدیه دانش بنیانی شتابدهنده صدر فردا

اخبار / استارت آپ

اپلیکیشن شارژاپ

گوناگون / استارت آپ / رپرتاژ آگهی / بازتاب

جذاب‌ترین ایده‌های B2B در سال 2020

استارت آپ

۱۰ استارتاپ که بدون سرمایه به سوددهی رسیدند

استارت آپ

ایده ها و پیشنهاد برای استارت آپ در سال جدید

راهکارها و ترفند ها / استارت آپ

استارت‌آپ ایرانی؛ مرجع اول زنان افغان

استارت آپ

شروع یک کسب و کار نوپا پلتفرمی

استارت آپ

برنامه شبکه اجتماعی تیندر

گوناگون / معرفی وب سایت / استارت آپ

10 استارت آپ برتر تاکسیرانی جهان

استارت آپ

پخت پیتزاهای هیجان انگیز با هوش مصنوعی

آینده / استارت آپ

ایده‌ های استارتاپی فراموش شده‌

دورنما / بازار / استارت آپ

اپل، استارتاپ فناوری خودران Drive.ai را تصاحب کرد

استارت آپ

بررسی مهمترین چالش‌های تیم‌های استارتاپی

استارت آپ

نگرانی کاربران از هزینه تعمیر و تامین قطعات

گفت و گو / بازار / استارت آپ

مصاحبه با مدیرعامل و بنیان‌گذار استارتاپ Moz

گفت و گو / استارت آپ

آشنایی با استارت آپ های حوزه مدیریت آب

استارت آپ

راه اندازی ۷۰ استارت آپ توسط نخبگان ایرانی

استارت آپ

معرفی هشت استارت‌آپ‌ موفق ایرانی در حوزه فینتک

استارت آپ

اولین مرورگر شرعی دنیا

استارت آپ

از صفر تا پیست

استارت آپ

معرفی برترین استارتاپ‌های CES 2019

اخبار / استارت آپ

تبلیغات
درباره ما

مجله اینترنتی دیپروتد نشریه مجازی بر بستر اینترنت به مسائل آموزشی و مقالات پیرامون کسب وکار های نوپا یا استارت آپ ها و سبک زندگی است فعالیت و محتوای مطالب ارائه شده در سایت همه بیشتر در حوزه مدیریت، کارآفرینی ، روانشناسی ،اقتصادی و فناوری اطلاعات است نام اصلی دیپروتد "ریشه های عمیق " با مجوز رسمی از هیات نظارت برمطبوعات مشغول به فعالیت است

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید